فلینت لاکوودِ باهوشم سلام
این روزها به این فکر میکنم که احتمالا بعد از سالها دوباره حسِ نابغه بودنت بیدار شده و دستگاه جدیدی اختراع کردی!اگر اشتباه نکنم آخرین اختراعت همان دستگاهی بود که آب را به غذا تبدیل میکرد و به جای بارش باران از آسمان همبرگر و ماکارونی و کوفته قلقلی میبارید.همان دستگاهی که با بارشِ ژله یک قصر ژله ای شگفت انگیز ساخت،یادت می آید؟فلینت لاکوود جان از تو چه پنهان چند وقتیست از آسمان برایمان اتفاقات عجیب و غریبی میبارد،اتفاقات غیر منتظره.این اواخر در میانشان ویروسی هم شروع به باریدن گرفته که کار زمین و زمان را مختل کرده،زندگیمان از روال عادی خارج شده.فلینت لاکوود جان حال و هوای این روزهای ما ابری با احتمالِ بارشِ کرونا و تب و سُرفه و گلودرد است.نمیدانم چه شده،اما هر چه که باشد،دلم میخواهد فکر کنم این هم کار تو است و نتیجه ی اختراعاتِ غیر عادیِ تو!،شاید این بار هم میخواستی آب را به چیز دیگری تبدیل کنی و اشتباهی دست گذاشتی روی بلاهای آسمانی که اصلا خوشایند نیستند،فلینت لاکوودِ عزیزم لطفا هرچه زودتر دستگاهت را متوقف کن،این بار هم اختراعت آزاردهنده شد.
با تشکر:ح جیمی
چالشی توسط آقاگل برگزار شده با عنوانِ "نامه ای به" (شخصیتی که وجود خارجی نداشته باشد) و جناب اریحا لطف کردند و من رو به این چالش دعوت کردند.ممنونم ازشون
درباره این سایت