نمیدونم چرا بازه ی سال ۹۳ تا ۹۷ انقدر برام زود گذشت،نه اینکه فکر کنید زود گذشت چون خوش گذشت هااا،نه اصلا و اتفاقا برعکس،شاید باورتون نشه اما گاهی اسم سال۹۳ که میاد فکر میکنم پارسال بوده،نمیدونم چرا توی این برهه از زمان به شدت گیر کردم.برهه ای که کلی هدف واسه خودم چیده بودم که به تک تکشون برسم اما به هیچکدومشون نتونستم برسم،همیشه شعار میدادم که سعی کنید هیچوقت شرمنده دلتون نشید اما خودم بدجور شرمنده دلم شدم.نه تنها به اهدافم نرسیدم بلکه به پایین ترین چیزی که از خودمم فکر میکردم نتونستم برسم و بعد از ۴-۵سال مجبور به انتخاب چیزی شدم که هیچوقت از خودم نمیدیدم و بعید نیست این روزا کلی سردرگم و کلافه و عصبانی باشم و ناخودآگاه این حس رو هرجا میرم یا هرجا چیزی مینویسم انتقال بدم،دقیقا مثل متن دیشب که وقتی نوشتمش یه کامنت دریافت کردم که "به نظر میرسه عصبانی هستی" و من در جوابش نوشتم عصبانی نیستم که.ولی وقتی خوب فکر میکنم میبینم آرهخیلی عصبانیم و حال خوبی ندارم و اگر این روزها میخندم و لبخند میزنم همش مصنوعی و تظاهریه.چون مجبور به انتخاب چیزایی شدم که هیچ برنامه ریزی براشون نداشتم فقط دارم دعا میکنم که عاقبتش خوب باشه و بگم خدایا مرسی که اون چیزی که میخواستم نشدچون روز به روز دارم تبدیل میشم به یه آدم دپرس و بی انگیزه تر از دیروز.چیزایی که هیچوقت با شخصیت من سازگاری نداشت.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

راسا پرواز آدراپانا حامی الکترونیک فتوشاپ بینا ترازوی محک ، باسکول محک Lisa اجاره ماشين در کيش ساخت و ساز آسیاروید | asiaroid دلنوشته، نویسندگی، شعر ، حرف های دلتنگی سیسمونی شاپرک