میدونی مرد؟از یه جایی به بعد دوره ی اینجور عشقا میگذره؛فلان ریمل و فلان خط چشم و کدوم لباسم با کدوم شالم سِته و وقتی نشستم رو به روش دستمو چجور بذارم زیر چونم و با کدوم زاویه بخندم که بیشتر دلش بلرزه ! قشنگ بودن خوبه ها؛ولی تهِ تهش اونی میمونه که داغون و خسته و لهتم دیده.اونی که تو عرق ریزون تابستون با آرایش ریخته و موهای فر خورده و صورت خیسو کلافه باهاش دوئیدی،باهاش خندیدی،باهاش غر زدی به هرچی گرما و آفتاب کوفتیه و تو برف ریزون زمستون با صورت سرخ و سفید پیچیده شده لای شالگردن که ازش فقط دوتا چشم مونده دلت گرم شده کنارش.میدونی مرد؟آدم مگه چی از این دنیا میخواد جز اینکه یه نفر داغون و له و خستشو هم بخواد؟که داغون و له و خستم که باشه بتونه باهاش بخنده و مهم نباشه اگه ریملش ریخته یا رنگ رژش رفته یا لباسش لک شده و با معشوقه های با پرستیژ توی کتابا زمین تا آسمون فرق داره! آدم ته تهش تنهاییشو با اونی تقسیم میکنه که خیالش راحته کنارش هرجوری هم که باشه "خودشه"وگرنه خیابونا پره از آدمایی که انگار بازیِ "کی از همه قشنگتره؛من من من من"راه انداختن.حالا تو با آرومترین صدایی که از خودت سراغ داری بپرس کی از همه ی دنیا بیشتر منو میخواد؟به شرفم قسم اگه بلندتر از همه داد نزدم: "من"!  منبع:نازنین هاتفی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نود و هشت پاتوقی آرایشی سپیده در منزل ساتین بلاگ تفکرات فیزیکی و فلسفی وقت سفارت آلمان | ويزاي آلمان عقل و اندیشه آرایشی و بهداشتی شیراز بیوتی 2 Dokhtari Tanha ترمووود - چوب پلاست - روف گاردن | عطا گروپ